آلبرت اینشتین [نقل قول هفته]
اینشتین تا چهار سالگی صحبت نمیکرد. پزشک متخصص به پدر و مادرش گفته بود که فرزند آنها زبان باز خواهد کرد ولی عقب مانده خواهد بود. انیشتین در طول زندگیاش قوه بیان ضعیفی داشت، احتمالا افسانه تنبل بودن او هم از همین امر ناشی شده است. ولی او اصلا شاگرد تنبلی نبود.
دبیر زبان یونانی انیشتین در مورد او گفته بود: “آلبرت هیچ وقت به جایی نخواهد رسید”. ولی آلبرت در ریاضیات و فیزیک بسیار باهوش و نمونه بود و استعداد موسیقی خوبی هم داشت. کلید اساسی شخصیت او کنجکاوی و مطالعه غیر درسی بود. انیشتین در واقع بدون کمک از معلم علم میآموخت، از معلمها و روش تدریسشان بیزار بود.
تا ۱۶ سالگی در آلمان درس میخواند. سپس به ایتالیا و سوئیس رفت. او برای ثبت نام در مدرسه پلی تکنیک زوریخ ، شرط ۱۸ سال را نداشت و تحصیلات متوسطه را نیز تمام نکرده بود. «وبر» متخصص الکترومغناطیس که ورقههای فیزیک و ریاضی انیشتین را تصحیح کرده بود، اجازه شرکت در کلاسها را به او داد.
در سال ۱۸۹۶ در مدرسه پلی تکنیک ثبت نام کرد و چون همیشه از یادگیری آنچه که مورد علاقهاش نبود سر باز میزد. در بیشتر کلاسها حتی کلاسهای ریاضیات و فیزیک شرکت نمیکرد و دوستش «مارسل گروسمن» برایش یادداشت برمیداشت. ولی آلبرت هم وقت خود را بیهوده تلف نمیکرد. بلکه خود به تنهایی مطالعه میکرد. این مطالعات بیشتر در زمینه تئوری الکترومغناطیس ماکسول بود. پس از چهار سال از این مدرسه فارغ التحصیل شد. انیشتین درباره این دوران میگوید:”بالاخره باید مغزمان را از آنچه از ما میخواستند، پر میکردیم و این اجبار باعث شد تا من یک سال تمام از مطالعات علمی باز بمانم.”
برای کار آموزی هیچ یک از استادان حتی وبر او را نپذیرفتند. وبر به او گفت: “شما دانشجوی فوقالعاده خوبی هستید ولی نظر هیچ کس را قبول ندارید.” انیشتین هم از روی ناچاری به تدریس خصوصی پرداخت. در سال ۱۹۰۱ مقالهای دربارهی خاصیت موئینگی نوشت. مارسل گروسمن برایش در برن محلی برای کار آموزی یافت. در همین محل و در سال ۱۹۰۵ بود که نبوغ انیشتین شکوفا شد. در این سال انشتین سه نظریهی خود را ارائه داد که معروفترین آنها نظریهی نسبیت بود.
درمورد انیشتین در ویکی پدیا بخوانید.