۹ نکتهی فوق العاده برای فریلنسر های موفق
نویسندهی متن اصلی: رادیم مالینیک (Radim Malinic)
دربارهی نویسنده: رادیم مالینیک از سال ۲۰۰۵ تحت عنوان برند نو (Brand Nu) شروع به فعالیت کرده و در این مدت به طیف گستردهای از مشتری ها خدمات ارائه داده، از برند های معروفی مثل PlayStation و Coca-Cold تا محصولات جدیدتر و اعتبار بسیار زیادی به سبب تحرک و نوگراییش به دست آورده.
جالبه بدونید که مالینیک یک شبه به یک فریلنسر موفق تبدیل نشد. مالینیک در مورد این موضوع میگه: «قبل از اینکه شروع کنم و موفق بشم چند سال در حال تلاش بودم اما همش شکست میخوردم. هیچ مشتری دائم و حتی یک وبسایت هم برای تبلیغ کارهام نداشتم، فقط به خاطر اینکه نمیتونستم با رئیسم کنار بیام، تصمیم گرفته بودم تنها کار کنم. بعد از مدتی دوباره برگشتم به کار تمام وقت و در جایی استخدام شدم، این دفعه موفق شدم مهارت های لازم رو یاد بگیرم و کلی سفارش انجام دادم. بعد از اون در کنار شغل روزانه ام کلی شب بیداری کشیدم و کار کردم تا اینکه کلی مشتری دائمی پیدا کردم. اونجا بود که فهمیدم دیگه وقتشه کار روزانهام رو رها کنم و دوباره تنها کار کنم.»
حالا مالنیک چیزهایی رو که در طول این سال ها در مورد فریلنس یاد گرفته رو با ما درمیون میذاره. در واقع بعد از عبور از مرحلهی اول (یعنی انتخاب شدن توسط کارفرماهایی که به دنبال استخدام فریلنسر هستند)، باید به رعایت این موارد توجه ویژه ای داشته باشید تا کسب و کار فریلنس خود را پایدار و موفق کنید:
۱٫ اعتبار و خوشنامی شما جلوتر از کارتون پخش میشه!
هیچ چیز مهمتر از این نیست که نشون بدید پشت نام و اعتباری که دارید یه آدم واقعی وجود داره. برای مثال، من چندتا از هنرمندهای خلاق رو راهنمایی و در مواقع لزوم بهشون توصیه میکنم. من همیشه نظر واقعیمو در مورد اینکه چطور کارشون رو پیش ببرن، میگم. شما باید در هنگام نظر دادن روی کار دیگران، مهربان و دوستانه رفتار کنید، چرا که اعتبار و خوشنامی شما جلوتر از کارتون پخش میشه!
۲٫ مردم بیشتر به شما گوش میدن.
وقتی که شما تنها کار میکنید مردم بیشتر به شما گوش میدن تا وقتی که در یک شرکت هستید. درمدت ۶ ماه تنها کار کردن، من تبدیل شدم به یک هنرمند ارشد که در حال راهاندازی مجدد یک برند کلان بودم؛ کسی که با مدیران هنری و مردمی که بسیار فراتر از فهم و درکش بودند، نشست و برخاست میکرد.
اونها همگی به من گوش میدادن و من حتی نمیتونستم این رو باور کنم. ۶ ماه قبل از این واقعه یه آدمی که فروشگاه فرش فروشی داشت بهم گفت که من یه طراح افتضاحم و از کارت ویزیتی که براش طراحی کرده بودم، خوشش نیومد. طراحی اون کارت ویزیت آخرین کاری بود که در شغل قبلیم انجام دادم.
۳٫ حواستون باشه بیخودی زیاد اطلاعرسانی نکنید!
یک بار یک شرکت بازاریابی من رو برای ارائهی طرحهای گرافیکی به یک مشتری مهم استخدام کرده بود، و من بدون هماهنگی با اون شرکت، نمونه کارهای این پروژه رو روی وبلاگم گذاشتم. اون شرکت بازاریابی اصلا از این کار من خوشش نیومد و دیگه قسمت دوم کار رو به من محول نکرد. علتش هم این بود که این کار من باعث شده بود کمپین بازاریابی که برای اون مشتری مهم طراحی شده بود، خراب بشه.
جالب اینه که این اولین پست من توی وبلاگم هم بود. هنوز چیزهای زیادی بود که باید یاد میگرفتم.
۴٫ با مشتریهای شگفتانگیزی کار خواهید کرد.
جالبترین اتفاقاتی که از اون دوران یادمه، اتفاقاتیه که مربوط به ملاقات اشخاص و مشتریهای شگفت انگیز بوده. هرکس قصهی متفاوتی برای گفتن داره و هر پروژهای از پروژهی دیگه متفاوته. اگه سفارشهای مشتریهای مختلف نبود، من هیچ وقت صداپیشهی سیری (Siri) رو ملاقات نمیکردم، یا با یک استاد بزرگ در دانشگاه بربنک (Burbank) کار نمیکردم و یا حتی کارم توسط ویکتوریا بکهام مورد استقبال قرار نمیگرفت.
۵٫ به دنبال مشتریان جدید باشید.
وقتی شما کارتون با یک مشتری ثابت تموم میشه، فکر میکنید که دیگه دنیا به آخر رسیده. در این زمان شما احتیاج دارید به اینکه یک جایگزین پیدا کنید، با وجود اینکه ممکنه اولش یکم مضطرب و دلنگران بشید. شما باید مشتریهاتون رو بچرخونید و هر چند وقت یک بار مشتریهاتون رو عوض کنید تا مطمئن بشید که کارتون همچنان خوبه. مشتریهای جدید همیشه در راهند.
۶٫ برای وضعیت های اورژانسی پسانداز کنید.
خوشبختانه اون موقعی که من شروع کردم به فریلنس، در لندن زندگی نمیکردم و اجاره خونهام ارزون بود، پول کمی برای گذروندن زندگی کافی بود و این به من کمک کرد تا به طور تدریجی گامهای اولیه رو طی کنم. وقتی که فریلنس تمام وقت رو شروع کردم، مقداری پول برای موقعیتهای اورژانسی پسانداز کرده بودم. این پس انداز خیلی نبود، اما به قدری بود که نذاره من نگران آینده باشم.
۷٫ مراقب سلامتتیون باشید.
یکی از درسهای بزرگی که گرفتم این بود که آدم باید مراقب سلامتیش باشه. من خودم آدمی هستم که اگه بخوام کار کنم میتونم ۷ روز هفته روزی ۱۸ ساعت کار کنم. اما این باعث میشه تا دیر یا زود مریض بشید و دیگه نتونید ادامه بدید. اونوقت دو برابر زمان میبره تا به حالت اول برگردید و حالتون خوب شه.
۸٫ برای تغییرهای سریع و ناگهانی آماده باشید.
شما باید همهکاره و تطبیقپذیر و برای تغییرهای سریع آماده باشید. من کسایی رو دیدم که تازه از دانشگاه فارغ التحصیل شدن و با یه استایل تصویری ناکامل تو دستشون کار میکنند و در تعجبند که چرا شغل هنری شون کفاف خرجشونو نمیده و مجبورند در یک کافی شاپ هم همزمان کار کنند. سبکها و تمایلات میرن و میان و شما باید در عین حفظ حس اصلی کارهاتون، با محیط تطبیق پذیر و سازگار باشید.
۹٫ شبکههای اجتماعی بزرگترین مانع توسعهی ایدههای شما هستند.
من فکر میکنم شبکههای اجتماعی بزرگترین کمک برای هر طراح تازه کاری هستند، اما حواستون باشه که بزرگترین مانع برای توسعهی یک ایدهی خوب هم هستند. به نظر من، ما تمام وقتمون رو به جای کار کردن و موفق شدن، روی این شبکه های اجتماعی میذاریم و این واقعا مانع پیشرفت ایده ها و پروژه های ماست.