۵ مورد از بزرگترین افسوسهایی که کارآفرینان با آن مواجه میشوند. (قسمت دوم)
در قسمت پیشین اولین افسوسی که اکثر کارآفرینان پس از گذشت چندسال از شروع کارشان با آن مواجه میشوند را آوردیم، حال به ادامهی مطلب میپردازیم:
۳٫ چرا افراد مناسب را استخدام نکردم؟!
کارآفرینان تازهکار که ایدههای بزرگی هم در سر دارند، معمولا پرانرژی هستند. سریع تصمیم میگیرند و سعی میکنند تا جایی که ممکن است به سرعت محصولی که میخواهند را به دست بیاورند. آنها گاهی این سرعت عمل را در استخدام نیروهای انسانی هم اعمال میکنند و متاسفانه باید بگوییم که این اصلا کار خوبی نیست و ممکن است ضررهای زیادی را به دنبال داشته باشد. ممکن است کسی به این نکته توجه نکند اما اینکه تک تک موقعیتهای شغلی کسبوکار شما توسط چه کسی پر میشود، اهمیت زیادی دارد و نباید این کار را سرسری و با عجله انجام داد.
یک کارمند سختکوش، قابلاعتماد، وفادار و متعهد بسیار متفاوت از کسی است که فقط منتظر سر رسیدن ماه و گرفتن فیش حقوقی است. و از طرفی دیگر، یک کارمند خوشاخلاق، شوخطبع و خوشبرخورد هم با یک فرد گوشهگیر و غیراجتماعی بسیار فرق دارد. پس در انتخاب کارمند مناسب عجله نکنید و با دقت انتخاب کنید، مطمئن باشید ارزشش را دارد.
۴٫ چرا به اندازهی کافی با دیگران مشورت نکردم؟!
زمانی که شما تازه کارآفرینی را شروع میکنید، یکی از قابلتوجهترین نکات این است که شما میتوانید تمام تصمیمات را خودتان بگیرید. این شمایید که حرف آخر را در پیشبرد شرکت میزنید، و در مورد هرچیزی از استراتژیهای دوراندیشانه گرفته تا کوچکترین مسائل روزانه (البته اگر خودتان مایل باشید که در این مسائل ریز هم درگیر باشید.) تصمیم میگیرید.
اما باید توجه داشت که به ندرت اتفاق میافتد که کارآفرینی فقط با حرف و نظر خودش پیش برود و به موفقیت برسد. در عوض، بیشتر مدیران موفق کسانی هستند که از گروهی از مشاوران که هر کدام در زمینهی خود تخصص دارند کمک میگیرند. این گروه میتواند متشکل از منتورها، همکاران، همیاران و یا کارمندان باشد، اصلا مهم نیست. چیزی که مهم است، این است که کسانی باشند که شما از فکرشان استفاده کنید.
حتی اگر پس از مشورت به این نتیجه برسید که با آنها موافق نیستید و نظر خود را در پیش بگیرید، حداقلش این است که اطلاعات زیادی در رابطه با اثرات احتمالی آن تصمیم به دست میآورید.