۵ مورد از بزرگترین افسوسهایی که کارآفرینان با آن مواجه میشوند. (قسمت سوم)
در قسمت اول و دوم این مطلب راجع به سه افسوسی که کارآفرینان با آن مواجه خواهند شد توضیح دادیم، حال به ادامهی مطلب میپردازیم:
۴٫ چرا اینقدر کار را جدی گرفتم؟!
وقتی که شما کارآفرین میشوید، به زودی خواهید فهمید که موفقیت در کارتان جزئی جدایی ناپذیر از موفقیت شخصی خودتان میشود. بنابراین شاید طبیعی به نظر برسد که تمام وقت خود را صرف کارتان کرده، به دقت جزئیات را موشکافی و خود را تمام و کمال وقف کارتان و موفقیت در آن کنید.
اما اینچنین عملی باعث میشود تا محیط کاری سخت گیرانه و خشنی ایجاد شود و کارمندانتان از محل کارشان گریزان شوند. حتی بدتر، باعث میشود خودتان هم روز به روز بدعنقتر و بداخلاقتر شوید.
یکی از راههای جلوگیری از این اتفاقات این است که کار را سخت نگیرید و سعی کنید در محیط کار شوخطبع و سرزنده باشید و این حس را به بقیهی اعضای گروه هم منتقل کنید.
۵٫ چرا به حدکافی از زمانهای شخصی ام استفاده نکردم؟!
ایجاد تعادل و توازن میان کار و زندگی شخصی کار سختی است، اما برای داشتن سلامتی روانی لازم است. اینکه در روزهای کاری و روزهای تعطیل (که کم کم دارید آنها را از یاد میبرید) ۱۰۰ ساعت در هفته کار کنید کار بسیار آسانی است اما به سرعت شما را از پا میاندازد. بهخاطر دوستان، خانواده و سلامتی خودتان هم که شده کارهایتان را اولویت بندی کنید و به زندگی شخصیتان هم برسید. گاهی خود را از مسئولیتهای مختلف و بیشمار جدا کنید تا استرستان از بین برود و هیچ وقت چیزی را که بیشترین اهمیت را در زندگی برایتان دارد فدای کار نکنید.
یادتان باشد که کارآفرینی فقط رسیدن به یک هدف پایانی نیست. قطعا دستیابی به مکانی بالاتر از لحاظ ثروت و یا موقعیت هم جذابیت غیرقابل انکاری دارد اما در حقیقت در کارآفرینی بیشتر مسیر طی شده اهمیت دارد تا هدف و انتها.
با همهی این حرفها باید اعتراف کنیم که ایجاد توازن میان کار وزندگی شخصی بسیار دشوارتر از چیزی است که روی کاغذ میبینید، اما غیرقابل دسترسی نیست. قطعا با از خودگذشتگی و نگرش درست شما در آیندهای نزدیک به این هدف دست پیدا خواهید کرد.